|
جمعه 10 خرداد 1392برچسب:, :: 17:42 :: نويسنده : دخےجیغ جیغو
ن زنگی،ن حرفی ،ن یادگاری
تو نکنه رفتی ب خواستگاری
خب ببینم کیه؟موهاش بلنده؟
توی خیابون بی صدامیخنده؟
چشاش چجوره؟روشنه؟
کشیدس؟یقین دارم ک سپیدس
دستاش چی؟جنسش ازبلوره؟
توصورتش ی چیزی مثل نوره؟
ابروش چی؟حتما ابروش کمونه
اخلاق ورفتارش چی؟مهربونه؟
چ رنگیه گندمیه؟یاسفید؟
چقد دوسش داری تبت شدیده؟
کجادیدیش تومحل کارت؟
اون چی مثل توشده بی قرارت؟
راستی مژه اش چی؟خیلی برمیگرده؟
همونه ک تورورو دیوونه کرده؟
راستی موهاش چی طلاییه؟
یارنگ مثل بی وفایی؟
قدش ب قدت میخوره عزیزم؟
بردارم اسفندبراتون بریزم؟
خب عزیزم منوخبرمیکردی
باگریه هام گلویی ترمیکردی
ترسیدی من آه بکشم یانفرین؟
ردشه همون دقیقه مرغ امین؟
من تورو نفرینت کنم؟نمیشه
هنوز دوست دارم مثل همیشه
تازه اگه دعاهامسجاب بود
قصه ماحالاتوی کتاب بود
خلاصه ک یه جمله مینویسم
بابارون پلکای سرخ وخیسم
اگه دعاهای منومیخوندی
به جای اون منوپیشت میشوندی
تاوقتی ک کلاع نره ب خونه
دوونتم دیوونتم،دیوونه
نظرات شما عزیزان: مهرساد
![]() ساعت17:36---12 خرداد 1392
راستشوبگوچکارکردی بافرزاد بیچاره؟
![]() مهرساد
![]() ساعت17:34---12 خرداد 1392
گوشیتو از روانتقال وردار
مهرساد
![]() ساعت15:04---12 خرداد 1392
باگوشیت چکارکردی؟چرامیگه دردسترس نیست؟
چی به فرزادگفتی بدجور عصبانیه از دستت میگه ازخودش بپرسین پاسخ:هیچی بش نگفتم.
اوع .. !!
بالاخره عکس .....
ای بدک نبود .. قالبش چیـــــــــــــــه .. ؟؟
![]()
![]() |